تلخ منم ، همچو چای سرد که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی
تلخ منم ، چای یخ که هیچ کس ندارد حوسش را .....
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
دوباره تنها شده ام
دوباره دلم هوای تو را کرده است
خودکارم را از ابر پر میکنم و برایت از باران مینویسم
میترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند
می ترسم نتوانم بنویسم و آخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد و تازه ترین شعرم به تو هدیه نشود .